327- ت یارو تلویزیون میخره. فرداش میره مغازه طرف کنترلش پس میده میگه: داداش توی جعبه اش یه ماشین حساب بود گفتم بیام پس بدم ، آخه حروم خوری به ما نیامده.
228- به یارو میگن: دخترتو به کی دادی؟ یارو میگه: غریبه نیست ، دامادمه !
229- یارو را میبرند کلانتری. یارو میگه: واسه چی منو آوردید اینجا؟ بهش میگن: برای عرق خوری ! یارو میگه: ا دمتون گرم پس بریز بخوریم.
230- یارو سرشو بدون آب شامپو میزده میخواست بشوره. بهش میگن: چرا آب نمیزنی؟ یارو میگه: آخه رو شامپو نوشته بود برای موهای خشک